English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 156 (8964 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
financial management U مدیریت مالی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
financial U مالی
financial e. U متخصص مالی
financial a U اداره مالیه
financial accounts حساب های مالی
financial expenses U هزینههای مالی
financial agency U اداره دارایی
financial agency U اداره مالیه
financial feasibility U امکان مالی
financial intermediary U واسطه مالی
financial intermediary U موسسه مالی واسطه
financial inventory U ذخایر پولی
financial inventory U ذخایر مالی
financial investment U سرمایه گذاری مالی
financial assets U دارائیهای مالی
financial affairs U امور مربوط به مالیه
financial data U اطلاعات مالی
financial ability U تمکن مالی
financial adviser U مشاور مالی
financial assets U موجودی مالی
financial bill U لایحه مالی
financial budget U بودجه مالی
financial capital U سرمایه مالی
financial centers U مراکز مالی
financial affairs U امور مالی
financial crisis U بحران مالی
financial data U اطلاعات مربوط به امور مالی
financial circles U محافل مالی
financial mission U هئیت مامورین مالی
financial period U دوره مالی
financial property U داراییهای پولی
financial relations U روابط مالی
financial secretary U مشاور مالی
financial statement U صورت وضعیت مالی
financial status U وضع مالی
financial tribunal U دیوان محاسبات
financial statement U صورت مالی گزارش مالی
financial market U بازار مالی
financial year U سال مالی
financial years U سال مالی
financial plan U برنامه مالی
financial planning U برنامه ریزی مالی
financial policy U سیاست مالی
financial property U اموال پولی
financial position U وضعیت مالی
financial planning system U سیستم برنامه ریزی مالی
annual financial statement U گزارش مالی سالانه
chief financial officer [CFO] U مدیر امور مالی
administrative(financial,legal)process. U جریان اداری (مالی .حقوقی )
Financial Times Share Index U شاخصقیمتهایسهام
Financial Times Stock Exchange 100 Index U شاخصقیمتهایسهام
management U سرپرستی
management U اداره
management U حیله
management U حل و عقد
management U مدیریت وریاست حسن تدبیر
management U property endowed the affairsof the of تولیت عین موقوفه
management U هدایت یا سازماندهی
management U برنامه ریزی
management U سازماندهی
management U ship leader
management U اجرا و نگهداری شبکه
management U ترتیب
management U مدیریت
management U مدیران کارفرمایی
production management U مدیریت تولید
personnel management U اداره کردن پرسنلی
personnel management U مدیریت پرسنلی
personnel management U مدیریت استخدام
ownership and management U مالکیت و مدیریت
operational management U مدیریت عملیاتی
monopoly management U مدیریت انحصاری
memory management U مدیریت حافظه
materiel management U مدیریت اماد
materiel management U مدیریت اقلام
materials management U مدیریت مواد
management system U سیستم اداره
management system U سیستم مدیریت
management science U علم مدیریت
record management U مدیریت مدارک
record management U مدیریت رکوردها
resource management U مدیریت منبع
wildlife management U مدیریت حیات وحش
board of management U کمیته مباشر [شرکت سهامی]
watershed management U کلیه عملیات مربوط به اصلاح و نگهداری و بهره برداری از انجیرها
watershed management U انجیرداری
task management U مدیریت وفیفه
task management U مدیریت کار
supply management U مدیریت عرضه
management group U ائتلاف چند شرکت
management group U ائتلاف تجاری
scientific management U مدیریت علمی
management board U کمیته مباشر [شرکت سهامی]
memory management U مدیریت حافظه [علوم کامپیوتر]
watershed management U ابخیزداری
management report U گزارش مدیریت
configuration management U مدیریت پیکربندی
career management U مدیریت مشاغل
database management U مدیریت پایگاه داده ها
career management U مدیریت تهیه تخصصهای نظامی
industrial management U مدیریت صنعتی
concurrency management U مدیریت همزمانی
data management U مدیریت داده ها
game management U شکاربانی
game management U شکارداری
demand management U مدیریت تقاضا
inventory management U مدیریت موجودی
facilities management U مدیریت امکانات
management expenses U مخارج مدیریت
management coding U سیستم کد بندی و علامت گذاری کالاها و ذخایر از نظرمدیریت توزیع
management graphics U مدیریت گرافیک
management accounting U تهیه حساب جهت مدیران
file management U مدیریت پرونده
job management U مدیریت برنامه
file management U مدیریت فایل
file management U مدیریت پرونده ها
management expenses U مخارج اداری
command management system U سیستم مدیریت فرماندهی سیستم مدیریت یکان
top level management U مدیریت سطح بالا
spatial data management U مدیریت داده فضایی
data base management U مدیریت پایگاه داده ها
data base management U مدیریت پایگاه داده
data management programs U برنامههای مدیریت داده ها
data management system U سیستم مدیریت داده ها
data processing management U مدیریت پردازش داده
database management program U برنامه مدیریت پایگاه داده ها
database management system U سیستم مدیریت پایگاه داده سیستم مدیریت پایگاه داده ها
association for system management U یک سازمان بین المللی که متعهد است تا اعضا خود را ازرشد سریع و تغییرات درزمینه مدیریت سیستم ها وپردازش اطلاعات اگاه کند
army management structure U سازمان مدیریت نیروی زمینی
management information system U سیستم مدیریت اطلاعات
project management program U برنامه مدیریت پروژه
home management software U برنامههای طراحی شده جهت استفاده داخلی
information management system U سیستم مدیریت اطلاعات
paged memory management U مدیریت حافظه صفحه بندی شده
information resource management U مدیریت منبع اطلاعات
institute of materials management U موسسه مدیریت مواد
middle level management U مدیریت سطح متوسط
memory management program U برنامه مدیریت حافظه
lower level management U مدیریت سطح پایین
management information system U نرم افزاری که به مدیران شرکت امکان دستیابی و بررسی داده را میدهد
project management system U سیستم مدیریت پروژه
relational database management U مدیریت پایگاه دادههای رابطهای
file management program U برنامه مدیریت فایل
data base management system U سیستم مدیریت پایگاه داده ها
action oriented management report U گزارشی که شرایط غیرعادی رابا توجه ویژهای که نیازدارد به مدیریت هشدار میدهد
simple network management protocol U سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است
network data management system U مجموعهای از برنامههای مرتبط برای بار کردن دستیابی و کنترل یک پایگاه داده
relational database management system U پایگاه دادهای که تمام موضوعات ان بهم مربوطند.دادهای که فیلد مربوطه را جستجو میکند بدست می آید
computer aided factory management U مدیریت کارخانه با استفاده ازکامپیوتر
relational database management system U پرسش پایگاه داده ها که حاوی عملگرهارابط های است
data processing management association U انجمن مدیریت پردازش داده
relational database management system U نشانهای که دو موضوع را مقایسه میکند
record oriented database management U برنامه مدیریت پایگاه دادههای رکوردی
flat fuiile database management program U برنامه مدیریت پایگاه دادههای تک فایل
hierarchical data base management system U سیستم مدیریت پایگاه داده سلسله مراتبی
table oriented database management progr U برنامه مدیریت پایگاه دادههای جدولی
Recent search history Forum search
1معنی کنید: Residential Demand Side Management
1کارآفرینی
1nternal brand management of destination brands: Exploring the roles of destination management organisations and operators
1ترجمه کردن این جمله برام مشکله از لحاظ دستوری جور نمیشه
1بدین وسیله از شما صمیمانه دعوت به عمل می آید، تا در برنامه ی که به مناسبت سپاس گذاری و قدر شناسی از مساعدت های مالی کشور جاپان، که از جانب اداره محلی بامیان برنامه ریزی گردیده است، شرکت ورزیده ممنون
1شرکت ما متحمل ضررو زیان مالی زیادی شده است
1the financial condition or position of a business enterprise
03. Does the management team “put themselves in your shoes”?
03.Does the management team “put themselves in your shoes”?
0financial Big Bang
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com